ماهورماهور، تا این لحظه: 13 سال و 23 روز سن داره

ماهور هدیه خدا

غذاي كمكي

عزيزم از ديروز غذاي كمكيتو به طور جدي شروع كردم .  البته از پنج ماهگيت چند بار بهت حرير بادام داده بود خيلي كم . دو سه روز پيشم فرني درست كرده بودم خيلي دوست نداشتي . همون يه خورده اي ام كه خوردي حساسيت نشون دادي و يكم بالا آوردي اونم زردرنگ ترسيدم ديگه بهت ندادم . ولي ديروز كه حريره بادام درست كردم خيلي خوشت اومد .اونقدر كه ظرفشو از دستم ميكشيدي .    خودم ميخوام بخورم خيلي خوشمزه بود     ...
3 آبان 1390

غذاي كمكي

عزيزم از ديروز غذاي كمكيتو به طور جدي شروع كردم . البته از پنج ماهگيت چند بار بهت حرير بادام داده بود خيلي كم . دو سه روز پيشم فرني درست كرده بودم خيلي دوست نداشتي . همون يه خورده اي ام كه خوردي حساسيت نشون دادي و يكم بالا آوردي اونم زردرنگ ترسيدم ديگه بهت ندادم . ولي ديروز كه حريره بادام درست كردم خيلي خوشت اومد .اونقدر كه ظرفشو از دستم ميكشيدي . خودم ميخوام بخورم خيلي خوشمزه بود ...
3 آبان 1390

غذاي كمكي

عزيزم از ديروز غذاي كمكيتو به طور جدي شروع كردم . البته از پنج ماهگيت چند بار بهت حرير بادام داده بود خيلي كم . دو سه روز پيشم فرني درست كرده بودم خيلي دوست نداشتي . همون يه خورده اي ام كه خوردي حساسيت نشون دادي و يكم بالا آوردي اونم زردرنگ ترسيدم ديگه بهت ندادم . ولي ديروز كه حريره بادام درست كردم خيلي خوشت اومد .اونقدر كه ظرفشو از دستم ميكشيدي . خودم ميخوام بخورم خيلي خوشمزه بود ...
3 آبان 1390

سلامي دوباره

سلام عزيزم از اينكه ميبينم خوب و سرحالي خوشحالم .ديگه تب نداري پاهات ورم ندارن و درد نميكنن و دوباره شدي ماهور خانم پر جنب و جوش خودم. ماماني ديگه خوب شدم ببين پاهام ديگه درد نميكنه     ...
3 آبان 1390

سلامي دوباره

سلام عزيزم از اينكه ميبينم خوب و سرحالي خوشحالم .ديگه تب نداري پاهات ورم ندارن و درد نميكنن و دوباره شدي ماهور خانم پر جنب و جوش خودم. ماماني ديگه خوب شدم ببين پاهام ديگه درد نميكنه ...
3 آبان 1390

خداكنه زودتر خوب بشي

سلام عزيزم خيلي ناراحتم چون هنوز تبت پايين نيومده . فقط ديروز همون يه بار تب بر خوردی بعدش هر چي بهت ميدم بالا مياري ديشب تا ساعتهاي 3 - 4 من و بابا پاشويت كرديم يكم بهتر شدي . امروزم همينطور ولي هنوز خوب نشدي يه پاتم خيلي ورم داره اصلا نميتوني تكونش بدي هميشه پاهاتو كلي تكون ميدادي و ميخنديدي اما حالا همون جور كه به پشت دراز كشيدي تكون نميخوري.                اميدوارم هرچه زودتر خوب بشي. ...
3 آبان 1390

خداكنه زودتر خوب بشي

سلام عزيزم خيلي ناراحتم چون هنوز تبت پايين نيومده . فقط ديروز همون يه بار تب بر خوردی بعدش هر چي بهت ميدم بالا مياري ديشب تا ساعتهاي 3 - 4 من و بابا پاشويت كرديم يكم بهتر شدي . امروزم همينطور ولي هنوز خوب نشدي يه پاتم خيلي ورم داره اصلا نميتوني تكونش بدي هميشه پاهاتو كلي تكون ميدادي و ميخنديدي اما حالا همون جور كه به پشت دراز كشيدي تكون نميخوري. اميدوارم هرچه زودتر خوب بشي. ...
3 آبان 1390

خداكنه زودتر خوب بشي

سلام عزيزم خيلي ناراحتم چون هنوز تبت پايين نيومده . فقط ديروز همون يه بار تب بر خوردی بعدش هر چي بهت ميدم بالا مياري ديشب تا ساعتهاي 3 - 4 من و بابا پاشويت كرديم يكم بهتر شدي . امروزم همينطور ولي هنوز خوب نشدي يه پاتم خيلي ورم داره اصلا نميتوني تكونش بدي هميشه پاهاتو كلي تكون ميدادي و ميخنديدي اما حالا همون جور كه به پشت دراز كشيدي تكون نميخوري. اميدوارم هرچه زودتر خوب بشي. ...
3 آبان 1390

خداكنه زودتر خوب بشي

سلام عزيزم خيلي ناراحتم چون هنوز تبت پايين نيومده . فقط ديروز همون يه بار تب بر خوردی بعدش هر چي بهت ميدم بالا مياري ديشب تا ساعتهاي 3 - 4 من و بابا پاشويت كرديم يكم بهتر شدي . امروزم همينطور ولي هنوز خوب نشدي يه پاتم خيلي ورم داره اصلا نميتوني تكونش بدي هميشه پاهاتو كلي تكون ميدادي و ميخنديدي اما حالا همون جور كه به پشت دراز كشيدي تكون نميخوري. اميدوارم هرچه زودتر خوب بشي. ...
3 آبان 1390

واكسن شش ماهگي

سلام عزيزم امروز روز سختي واست بود . چون من وبابايي برديمت براي واكسن شش ماهگي .اول كه از خونه رفتيم بيرون از اينكه داري ميري ددر خيلي خوشحال بودي . وقتيم كه روي تخت خوابونديمت و بابايي پاهات نگه داشته بود هنوز لبخند ميزدي  ولي تا خانم مهربونه واكسنتو زد شروع كردي به گريه كردن اونم چه گريه اي دل ماماني و بابايي رو كباب كردي. عزيزم مارو به خاطر دردي كه كشيدي و تبي كه الان داري ببخش ميخوام بدوني اين دردا به نفعته و تورو از خداي نكرده مريضيها و درداي بزرگتري در آينده محافظت ميكنه . الان كه اينو برات مينويسم با وجود يكم تب سرحالي و داري با عروسكت بازي ميكني انشاالله همينطور سرحال بموني و تبتم زود زود خوب بشه. راستي دفعه هاي ق...
1 آبان 1390